اخبار داغ :

برخی از خواننده‌ها اصلا موسیقی را نمی‌شناسند

موسیقی پارس: حکیم تاکنون با بابک جهانبخش، روزبه نعمت‌الهی، امید حاجیلی، مانی رهنما، فریدون آسرایی، محسن یگانه، فرزاد فرزین و… درقالب آلبوم و کنسرت همکاری داشته است. با او درباره چگونگی فراگرفتن ساز بوزوکی و نواختن آن گفت‌وگو کرده‌ایم.

به عنوان نوازنده‌ای که سال‌هاست در این عرصه فعالیت می‌کنید مشکلات این عرصه را چه می‌دانید؟

قبل از این‌که بخواهیم به مشکلات اشاره کنیم باید خدارا شکر کنیم که تا همین حد هم که داریم فعالیت می‌کنیم بهایی داده شده به موسیقی و تا حدودی نوازنده‌ها و هنرمندان آزادی عمل دارند. در مقایسه با 10 تا 15 سال پیش که خیلی سخت‌گیری بود، اوضاع بهتر شده است. به هر حال باید از مسئولان برای این آزادی که به نوازنده‌ها و هنرمندان داده شده، تشکر ویژه کرد ولی متاسفانه ما در این عرصه با مشکلات زیادی رو به‌رو هستیم به عنوان مثال کنسل شدن لحظه‌ای اجراها و کنسرت‌ها که امیدوارم در آینده شاهد این اتفاقات نباشیم. اخیرا با خبر شدم که بسیاری از خواننده‌های مطرح ما ممنوع‌الکار شده‌اند و علت این امر هم از نظر من تبلیغات در سایت‌های برون مرزی است. از نظر من این نباید علت بزرگی باشد برای عدم فعالیت یک خواننده. امیدوارم که این موضوع هرچه سریع‌تر رفع شود تا خوانندگان ما بتوانند هرچه سریع‌تر به عرصه فعالیت خود بازگردند.

دستمزد نوازنده‌ها در مقایسه با خواننده‌ها اصلا دستمزد قابل توجهی نیست. به نظر می‌رسد اغلب نوازندگان با این مساله مشکلات عدیده‌ای دارند. چنین چیزی صحت دارد؟

این مساله از قدیم‌الایام بوده و همچنان هم هست. البته من اصلا قصدم توهین به خواننده‌ها نیست، هر کسی در سطح خودش به هر حال طرفداران خودش را دارد. از موقعی که من به‌یاد دارم خواننده راس گروه بوده و دستمزدش هم فراتر از دستمزد نوازنده‌ها. این‌گونه نبوده که وقتی یک مبلغی دستگیر یک گروه می‌شود تقسیم بر تعداد افراد آن گروه شود. در هیچ مارکتی این توازن یکسان برقرار نمی‌شود. معمولا سهم خواننده همیشه بیشتر بوده و این در حالی است که همیشه نوازنده‌ها از این قضیه نالان بوده و هستند. حالا مثال خودم را می‌زنم؛ در گروه بابک جهانبخش، نوازندگان و اساتیدی که دور هم جمع شده‌اند هر کدام در کار خودشان بهترین هستند و برای اولین‌بار فکر می‌کنم این اتفاق در ایران افتاده که اعضای این گروه به خواسته‌ای که بابت دستمزدش داشته رسیده است. فکر می‌کنم گران‌ترین دستمزد را در بین گروه‌هایی که در ایران فعالیت می‌کنند، همین گروه دارد. امیدوارم در گروه‌های دیگر هم شاهد این اتفاق باشیم که هر کسی به خواسته مالی خودش دست پیدا کند. این اتفاقات باعث می‌شود که نوازنده‌ها به قول معروف دل چرکین از کار نباشند و با رضایت و خواسته قلبی در تمرین‌ها و اجراها حضور پیدا کنند و همکاری با گروهشان را در اولویت برنامه‌هایشان قرار دهند.

تاثیر گذاری یک نوازنده در ساختار اصلی یک اثر موسیقی چقدر است؟

معمولا وقتی یک اثر تولید می‌شود، شخصی که قرار است تنظیم کار را انجام دهد، یک بخشی از این تنظیم را به نوازنده، به ساز اختصاص می‌دهد. برای خلق یک اثر و برای این‌که کار به دل شنونده بنشیند نیاز است که نوازنده‌ای بیاید و آن ساز را اعمال کند. متاسفانه بنا به عللی (که مسایل مالی هم می‌تواند باشد) بچه‌ها معمولا تنظیم‌ها را بدون ساز زنده انجام می‌دهند. این باعث می‌شود اثر خیلی زود ساخته شود و خیلی زود از نظر‌ها دور شود و دیگر شنیده نشود. در این مورد می‌توانم به کارهایی اشاره کنم که 30 یا 40 سال پیش ساخته می‌شد و هنوزم که هنوز است وقتی شنونده گوش می‌دهد لذت می‌برد و هیچ وقت کهنه نمی‌شود. این ماندگاری بی‌شک دلیلی ندارد جز این‌که نوازنده‌هایی به صورت زنده این ترک‌ها را در استودیو اجرا می‌کردند و ضبط می‌شد.

این روزها موسیقی بدون نوازنده و به کمک سمپل و الکترونیک می‌گذرد. با این حساب به نظر می‌رسد نوازنده جایگاه خود را از دست داده است، این طور نیست؟

درست است. موسیقی امروز ما به کمک سمپل در حال تولید است. به نظر من خیلی کارها در این مقوله عمر و تاریخ مصرف دارند و اثرات ماندگاری نخواهند داشت. این هم بی‌دلیل نیست. نوازنده‌های ما هم متاسفانه الان به دلیل این‌که کارها با سمپل بسته می‌شود کم‌کار شده‌اند و به نظر من این فاجعه‌ای‌ است در موسیقی ما و موسیقی ایرانی. در یک دوره‌ای بچه‌ها بابت ساخت ملودی به بن‌بست رسیده بودند و رجوع می‌کردند به کارهای کشور‌هایی مثل یونان، ترکیه، عرب، بلغار و ترک‌هایی را پیدا می‌کردند که به فرهنگ ایرانی نزدیک‌تر بود و آن ترک را با شعر فارسی کاور می‌کردند، به راحتی هم پخش می‌شد. این فاجعه‌ای بود برای خودش ولی متاسفانه الان شاهد این هستیم که از نوازنده‌ها برای نواختن کارهایشان کمکی نمی‌گیرند که فکر می‌کنم دلیلی نداشته باشد جز این‌که می‌خواهند برای کارهایشان هزینه نکنند. کاری که نخواهند هزینه‌ای صرف آن بکنند قاعدتا عمر نخواهد داشت و نمی‌تواند ماندگار باشد. امیدوارم که دوستان بیشتر به این مساله فکر کنند و بیشتر احترام بگذارند به اثری که قرار است از خودشان به‌جای بگذارند.

در اجرای یک کنسرت نوازنده از چه جایگاهی برخوردار است؟

نوازنده به همان اندازه که می‌تواند در ساخت یک ترک و خلق یک اثر تاثیر داشته باشد، تاثیرش در اجرای زنده هم به همان شکل خواهد بود. به نظر من نوازنده باید کاری را که روی یک ترک انجام داده در اجرای زنده هم به همان شکل انجام دهد. البته که کار بسیار سختی است چون نوازنده در استودیو اگر اشتباه بزند می‌تواند مشکل کار را با تکرار برطرف کند ولی در اجرای زنده متاسفانه یک بار باید کار زده شود و باید هم به بهترین نحو اجرا شود. اکثر دوستان تنظیماتی که روی استیج انجام می‌دهند با تنظیماتی که در آلبومشان هست بسیار متفاوت است و از نظر من این کار، اشتباه است. وقتی که شنونده بلیتی را برای یک کنسرت تهیه می‌کند توقعش این است که ترک‌هایی را که در آلبوم گوش کرده به همان شکل در اجرای زنده ببیند که معمولا کمتر این اتفاق می‌افتد.

بوزوکی در کشور ما چندان ساز شناخته شده‌ای نیست و کمتر کسی به این ساز گرایش دارد و نوازندگی می‌کند، چطور این ساز را انتخاب کردید؟

سوال جالبی کردید. حدود 15 سال پیش و در اوایل کار حرفه‌ای بودم و گیتار را با لهجه خاص می‌زدم. یک آقایی که فکر می‌کنم در آن زمان حدود 55 سال سن داشت به من گفتند که این سازی که می‌زدید بوزوکی بود؟ گفتم که خیر قربان، این گیتار بود. آن آقا گفت من ندیدم چه سازی دست شما بود ولی صدایی که از دور می‌شنیدم احساس کردم که ساز بوزوکی است. از روی کنجکاوی گفتم که این اسمی که شما الان گفتید اسم ساز است؟ آن بنده خدا کمک کرد و مرا با این ساز آشنا کرد. برایم جالب شد که این ساز را بزنم چون خیلی این صدا را دوست داشتم. در نهایت با پیگیری و تحقیقات این ساز را پیدا کردم و فهمیدم این ساز، سازی یونانی است و از لحاظ ساختار، از لحاظ مدل سیم‌ها ، از لحاظ مدل پرده بندی، خیلی به فرهنگ ایرانی نزدیک است؛ به خصوص این‌که صدای خیلی دلنشینی داشت. این شد که تمرینات فشرده‌ای را شروع کردم. اعتقاد من این است که هر نوازنده‌ای که ساز هر کشوری را دست می‌گیرد باید آن ساز را با لهجه آن کشور بنوازد. استادی هم در ایران وجود نداشت که اصلا بخواهد این ساز را حتی دست بگیرد چه برسد به این‌که بخواهد آموزش دهد. با گوش کردن موزیک‌های یونانی و موزیک‌های ترک آموزش دیدم و خدارا شکر که به فرهنگ ما و به گوش ایرانی‌ها خیلی نزدیک بود. استقبال خوبی هم از این ساز شده است و تقریبا این ساز جا افتاده است. تعدادی از این ساز را برای دوستان تهیه کردم و امیدوارم که بیش از این با این ساز و سازهای دیگر آشنا بشوند بلکه موسیقی ما از این حالت تکراری خارج شود.

آموزش این ساز در ایران چگونه است؟

این ساز در ایران به صورت دیگر سازها آموزش داده نمی‌شود چون هنوز هستند کسانی که این ساز را نمی‌شناسند. همان دوستانی که این ساز را برایشان تهیه کردیم، احتمالا تدریس هم می‌کنند. خود من هم چند شاگرد دارم که نوازنده هستند و تا جایی که از دستم بر بیاید و وقتم اجازه بدهد حتما این کار را می‌کنم و در تلاشم که عرصه تدریس این ساز را وسیع‌تر کنیم. مساله مهمی که وجود دارد تهیه این ساز و قیمت سنگین آن است و تهیه کردنش برای نوازنده‌ها سخت است. به همین دلیل کمتر کسی به دنبال تهیه این ساز و یادگیریش می‌رود.

همخوانی و ارتباط ساز بوزوکی با موسیقی پاپ ایرانی در چیست؟

همخوانی که به آن صورت نداشتند. من تلاش کردم که این ساز را نزدیک به سبک کاری خودمان دربیاورم. بالاخره من سال‌ها تار و سه تار می‌زدم و این موضوع خیلی کمک کرد که این ساز را بتوانم در قالب موسیقی پاپ ایرانی جا بیندازم.

چگونه می‌شود نوازنده‌ای که سال‌های سال تلاش کرده، زحمت کشیده و نوازندگی را فراگرفته، پشت خواننده‌ای ساز می‌زند که هیچ تجربه‌ای ندارد. در صورتی که جایگاه این دو به لحاظ فنی و حرفه‌ای اصلا قابل قیاس با یکدیگر نیست!

سوال جالبی است. متاسفانه موسیقی ما به‌جاهای خوبی کشیده نمی‌شود و کمترخواننده‌ای را شما می‌بینید که به موسیقی کارش بها بدهد. برای برخی از خواننده‌ها اصلا مهم نیست چه ترکی بخوانند و چه ترکی به بازار عرضه کنند؛ فقط در صدد هستند که مجموعه‌ای را جمع‌آوری کنند و در بازار پخش شود و عکسی هم روی لیبل انداخته شود. نمی‌دانم دیدگاهشان چیست ولی به نظر من خواننده‌ها باید بازار کار را بسنجند و با انتخاب شعر‌های خاص، ملودی‌های خاص، تنظیم‌های متفاوت، بروز باشند. این موضوع را ما کمتر در ایران مشاهده می‌کنیم. البته این نظر شخصی من است. شاید خیلی‌ها مخالف باشند با این ایده ولی کمتر کسی برای جمع‌آوری یک اثر وقت مناسبی می‌گذارد. به خاطر همین هم معمولا کارها طول عمر دارند. برای همین شاهد هستیم خواننده‌هایی مجوز می‌گیرند که اصلا شایستگی این قضیه را ندارند و این یک معضل است. فکر می‌کنم که کم‌لطفی وزارت ارشاد است که کارشناس‌ها آن جوری که باید این قضیه را کارشناسی نمی‌کنند و به راحتی مجوز صادر می‌شود که به نظر من نباید صادر شود. به هر حال با رایزنی‌هایی که انجام می‌شود مجوز‌ها صادر می‌شود، تبلیغات انجام می‌شود، آلبوم‌ها توزیع می‌شود و طرفدارهایی هم پیدا می‌کنند و در مدت زمان کوتاهی اشخاص به برند تبدیل می‌شوند و به سرعت به جایگاه خواننده‌ای که سال‌ها زحمت کشیده، می‌رسند. این‌گونه می‌شود که بازار دست این‌جور افراد می‌افتد و خواننده‌های خوب ما کمرنگ می‌شوند و و از این عرصه خارج می‌شوند. از آن‌جایی هم که نوازنده‌ها علاوه بر کارهای استودیو نیاز به اجرای زنده دارند، ناچار می‌شوند خودشان را با مارکت جدیدی که ایجاد شده هماهنگ کنند و با افراد جدید همکاری می‌کنند. البته ما یک‌سری شنونده کارشناس هم داریم که وقتی تشریف می‌آورند در اجراها، متوجه می‌شوند که یک همکاری باید صورت بگیرد و اتفاقی هست که افتاده، می‌افتد و روز به روز هم بدتر خواهد شد.

چرا نوازنده‌ها به خوانندگی روی می‌آورند؟ شما تصمیم به چنین کاری ندارید؟

یک‌سری از نوازنده‌ها صدای خوبی دارند، درست خواندن را بلدند، با موسیقی و با به قول معروف کوک خواندن آشنا هستند و ایرادی هم ندارد که خوانندگی هم بکنند ولی این‌که چرا این اتفاق می‌افتد به نظر من دلیلی ندارد جز درآمد بیشتر. من چنین قصدی ندارم. خیلی از دوستان لطف دارند به من می‌گویند صدای خیلی زیبایی داری ولی رنگ صدای خوب داشتن دلیل بر این نیست که کسی خواننده باشد. من اصلا هیچ تمایلی به این کار ندارم. نه این‌که نتوانم بخوانم یا بلد نباشم، دوست ندارم تصویری از من به عنوان یک خواننده پخش شود.

 

منبع: روزنامه صبا